تقدیم به ساحت حضرت عشق مهدی موعود
اماما ،عاشق توییم و دوستدار دوستاران تو و خاکی پای منتظران تو ، اما افسوسا که خود ، خانه دل را برای انتظار تو مهیا نساخته ایم . اماما ،با مژگان نروبیده ایم گرد راه را ،اباشک،نشسته ایم غبار دل را . اماما ،نروبیده ایم غبار گناه از دل ،اما عاشقیم ،نمی دانیم این عشق سوزان ،در کجای جانمان جای گرفته که بی تابمان کرده .
اماما ،شرمنده ایم که خانه دل را برای حکمرانی تو،پاک نساخته ایم ،اماما از کاروان عاشقان توعقب مانده ایم ،مرکب راهوار نداریم که به این کاروان شورانگیز دست یابیم .اماما،راه پیچا پیچ است و پر از گردنه های هراس انگیز ،ما ،بی پا افزار وتوشه ،سرگردان .
اماما،خمینی آمد و گزید و برد و ما ژس مانده ها و وازده ها ،ترسیم که هیچگاه به آن آستان جلال را نیابیم و غبار شویم ودر هوا معلق و سرگردان ،نه آرامشی ،نه قراری ،نه پناهی ،ونه منزلی
اماما ،نسیمی از بوستان عشق تو ،در این ملک وزید ،حیات آفرید ،مردگان را زنده کرده کرد و شوری عظیم انگیخت ،اگر خدا لطف کند و تواز پرده به درآیی و پا در این ملک گذاری و آن نسیم دل انگیز ، شبان و روزان بوزد ،چه خواهد شد؟
آیا مرگ هم معنی خواهد داشت ؟ یا همه چیز و همه کس به آب حیات دست خواهند یافت و رقصان و پای کوبان به سوی وادی ایمن ،وادی بی خزان ،وادی بی مرگ ،ره خواهند سپرد و در آن سرزمین بی گزند،جاودانه خواهند زیست .